حمله به اقتصاد کشور با اسم رمز مدیریت بحران
انگار حوادث روزگار و ناملایمت وضعیت سیاست خارجی و اقتصاد جهانی و فشار تحریم برای دق دادن فعالان بخش خصوصی کافی نیست؛ لذا مسئولان زحمتکش که نمیتوانند برای لحظهای تحمل کنند فعالان اقتصادی هیچ چیز، از جمله غم و غصه، کم و کسر داشته باشند؛ دم به دم، دست در کار تولید مقررات و بخشنامهها و تصمیم گیریهای عجیب و غریب و خانه خرابکن هستند تا ما لااقل در تولید ناراحتی و بحران در خودکفایی کامل و سرآمد اقران خود در تمام جهان باشیم.
به گزارش اکو البرز؛ حسین سلاح ورزی- میگویید نه؟! همین فقره آخری را ببینید که سازمان بورس و اوراق بهادار، معاملات الگوریتمی را ممنوع کرده است!
معاملات الگوریتمی، در واقع استفاده از برنامههای رایانهای برای ارتقای کارایی کاربست داده و تحلیل در انجام معاملات است. طبیعتا با استفاده معاملات الگوریتمی و هر چه پررنگتر شدن نقش تصمیمگیری مبتنی بر داده و تصمیمسازی مبتنی بر تحلیل در بورس، بازار شانس بیشتری برای افزایش کارایی پیدا میکند و با افزایش کارایی بازار، طبیعتا قیمت نماد ارزنده رشد و قیمت نمادهای کم ارزش کاهش پیدا میکند. در این حالت بورس هر چه بیشتر واقعیات اقتصاد کشور را بازتاب میدهد و بازار سرمایه خواهد توانست نقش اصلی و ماموریت ذاتی خود به عنوان فانوس دریایی و علامتدهنده و هدایتگر منابع اقتصاد کشور را هر چه بهتر ایفا کرده و منجر به توزیع و تخصیص بهینه منابع اقتصادی در فرصتهای سرمایهگذاری شود.
حالا چرا دوستان ما در سازمان بورس استفاده از این ابزار را منع کردهاند؟ خیلی ساده است! چون با ارتقای کارایی بازار، نمادهای فراوانی که دچار بیش قیمتگذاری بودهاند به ارقام واقعی ارزش خود نزدیک شده و دوستان احتمال میدهند شاخص با افت بیشتری مواجه شود. موضوع غمبار این تصمیم غلط نیست. آنچه فعالان بخش خصوصی را از آینده بازار سرمایه ناامید میکند دیدن این انحراف رفتاری است که سازمان بورس، وظیفه ذاتی خود در حمایت از ارتقای کارایی بازار را وانهاده تا مشغول حفظ سطح شاخص شود. چیزی که اساسا نباید در آن مداخلهای بکند.
چقدر این داستان آشناست! داستان مسئولانی که بهبود محیط کسب و کار و حذف مقررات زائد و ارتقای کیفیت کالاهای عمومی را که میتواند منجر به رشد اقتصادی پایدار و بهرهمندی آحاد جامعه از یک زندگی مطلوب شود؛ وانهادهاند با مداخله غیرمسئولانه در بازارها و سرکوب قیمتها، موجب ویرانی نظام اقتصادی و فرو رفتن هر چه بیشتر کشور در منجلاب فقر و فلاکت می شوند. با اسم رمز مدیریت بحران!
این داستان تلخ تکراری
سیاستگذاری اقتصادی در ایران است! تلاش برای پشت کردن به واقعیت و خاموش کردن هر نور و صدایی که واقعیت را آشکار میکند. در خواب خوش، رویای موفقیتهای خیالی دیدن و احاله مشکلات به فردا و فرداهای نامعلوم بعدی، تا زمانی که تبدیل به یک بحران غیرقابل اجتناب شوند؛ و آن روز هم به حکم «شرایط حساس» و «ملاحظات ویژه» باز تصمیمات غلط و غیرکارشناسی مثل همین فقره اخیر گرفتن؛ تا به اسم مهار یک بحران صد مشکل بحران ساز تازه متولد شود. اینگونه است که ما دهههاست از بحرانی به بحرانی دیگر میغلتیم و مسئولان فهیم و خدوم نیز، با جدیت و فداکاری مشغول مدیریت بحران در شرایط حساس کنونی هستند!
زیاده عرضی نیست...